پسر خطاکار
پسرکی کار زشتی کرده بود و پدر و مادرش وی را در لانه ی مرغ حبس کردند .
پسرک گریه کنان می گفت : « برای من مهم نیست . ولی از الآن به شما بگویم که من برای شما تخم نمی گذارم . » (۱)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لطیفه دوم
سریع ترین اسب جهان
امیری یک اسب لاغر و مردنی به مردی بخشید ولی اسب به اندازه ای نحیف بود که تا به منزل رسید مرد.
آن شخص نامه ای به امیر نوشت و گفت : « یا امیر! اسبی که من عطا فرموده بودی سریع ترین اسب جهان بود چون فاصله ی دنیا و آخرت را در یک ساعت طی نمود ! ! ! » (۱)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تلنگر اول
سعدی گوید :
« پارسایی را دیدم در کنار دریا،که زخم پلنگ داشت و با هیچ چیز بهبودی نمی یافت. مدت ها در آن حال رنج برد و همچنان شکر خدای تعالی می کرد.
از او پرسیدند : « که شکر چه می گویی ؟ »
گفت : « شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه بر معصیتی ! ! ! »
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تلنگر دوم
دیوانه ی حقیقی
ظریفی گفت : « چرا هنگامی که کسی یک مشت حرف های بی سر و ته و بی معنی را تحویل دیگران می دهد همه از او دوری می کنند و می گویند دیوانه است ولی اگر کسی همین کلمات بی سر و ته و بی معنی را با آهنگ موسیقی و در قالب ترانه به مردم تحویل دهد برایش کف می زنند و می گویند هنرمند است ؟ ! ! ! ! ! » (۱)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
(۱) کتاب لطیفه های خوشمزه ، محقق و مؤلف : ام لیلا جلالی
خرداد ۳۰, ۱۳۹۴ ۵
فروردین ۰۶, ۱۳۹۴ ۵
اسفند ۰۳, ۱۳۹۳ ۶
دی ۲۴, ۱۳۹۳ ۳
دی ۲۳, ۱۳۹۳ ۱
نظرات بسته شده است
تلنگر اول ، تلنگر خوبی بود
لطیفه ی اول رو به خاطر سادگی پسربچه بیش تر دوست دارم و تلنگرها هر دو برام تأثیرگذار بودن .
لطیفه ها و تلنگرها جالب بودن.
تلنگرها عالی بودن . ممنونم
اما لطیفه ها معمولی 🙂
:))
بسیار خوب بود هم لطایف هم تلنگرات