میخواهیم از تجارب دیگران در موقعیت های مختلف درس بگیریم

آخرین اخبار

  • ماشین عروس
  • مسابقه کتابخوانی ۱۲
  • هزار تکه شد این من
  • حبیب حرم
  • گلچین فرهنگی ۲
  • گلچین فرهنگی ۱
  • وقتی می طلبد
  • کلام معصوم (ع) ۱
  • مسابقه کتابخوانی ۱۱
  • کابل MHL
  • خانه
  • اطلاعیه ها
    • مناسبت ها
    • مسابقات
  • تجارب شخصی
    • تحصیلی
    • خانوادگی
    • تفریحی
    • فکری
    • کاری
    • مذهبی
    • ورزشی
    • سوتی ها
  • حرف حساب
    • حجاب
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • زنگ لبخند
  • عکس منتخب هفته
  • ما کیستیم؟
  • ارتباط با ما

هزار تکه شد این من

آبان ۲۰, ۱۳۹۶ تجارب شخصی ۶


هزار تکه شد این من

سلام

اگه یادتون باشه به مناسبت ولادت امام رضا(ع) دعوت تون کردیم به نوشتن یک خاطره؛ حالا یکی دیگه از خاطراتی که در رابطه با سفر مشهد به دست مون رسید، تقدیم می گردد.

————————————-

یاحق

روزهای آخر سال بود و کار خانه تکانی منزل روبه اتمام، اما خانه تکانی دل هنوز آغاز نشده بود. در این فرصت های پایانی و اندک، کار خودسازی تدریجی چندان نتیجه بخش نبود، باید برای غبارروبی خانه ی دل به امام معصوم پناه می بردم، به صاحب امر کن، به پناه محکمی که با عنایتی هستی می بخشید به جان مرده ی دلم.
سخت دل تنگ حرم بودم، دلتنگ استشمام عطر بهشتی آن صحن و سرا، دل تنگ درک حضور در محضر پر لطف و کرامت امام مهربان، مشتاق نشستن در گوشه ای از حریم امنشان و مرور زمزمه های عاشقانه “سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو، نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو، و می روم به امید دوباره های من و تو، میان این همه غوغا میان صحن و سرایت”، “من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم”، “چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد،همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد، بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد، هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت”،”کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت”،”اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟”{۱} و…، ولی چندان امیدوار نبودم به ره یافتن به سر منزل مقصود. خیال زیارت در سر می پروراندم که دوستی گفت عازم مشهدم ، کبوتر دلم راهی شد گفتم خوشا به سعادتت، دلم عجیب هوای زیارت به سر دارد، گفت تو هم راهی شو، گفتم قطار، هتل و…همه باید از قبل هماهنگ می شد فرصت نیست، گفت محل اسکان با من پیگیر بقیه اش باش. با همسر جان در میان گذاشتم مشتاقانه پذیرفت. با خانواده خواهرم که برای ماموریتی از پیش تعیین شده راهی بهشت رضا بودند یک کوپه قطار گرفتیم. معمولا همیشه با هم به مشهد سفر می کردیم و بودن در کنار هم، سفر را برای دخترکها که هم سن و سال بودند و هم بازی شیرین و جذاب تر می کرد، این بار هم دلمان می خواست با هم باشیم اما نه ما امکان اسکان در هتل آنها را داشتیم و نه خواهر جان امکان اسکان در جایی جز آن هتل . اما به هرحال از این که باز هم همگی با هم به زیارت آقاجان دعوت شده بودیم خوشحال بودیم و شکرگزار. نزدیک مشهد آدرس هتل و محل اسکانمان را با هم چک کردیم، هر دو آدرس دقیقا یک جا بود، در یک کوچه و درست روبروی هم. از این نزدیک تر نمی شد آن هم در محله ای که اطراف هتل آن ها نه هتل دیگری بود، نه مهمان پذیر و سوییت آپارتمان و …فقط چند مجتمع مسکونی بود که یکی از واحد ها در اختیار ما قرار داشت. اشک در چشمانم حلقه زد، قند در دلم آب شد، نه از یک جا بودنمان، از چشیدن عنایت خاص حضرت با تمام وجود. اولین بار نبود که عنایت امام مهربان را می چشیدم، سراسر زندگیم سرشار بود از لطف و کرم مستدامشان. وجود پدر و مادر مهربان و دلسوزم، همسر عزیزتر ازجانم، میوه ی دل و نور چشمم که در روز میلاد پر سرورشان متوجه شدم درست کمی پایین تر از قلبم، قلب تپنده ی کوچکی در وجودم نغمه ی شادی سر داده است، رزق زیارت مکرر اباعبدالله علیه السلام، جبران دل تنگی های گاه و بی گاه روزهای ناامیدی و تنهایی ام، همه و همه را از مهربانی بی پایان امام مهربان داشتم. اما این بار طعم دیگری داشت. ایمان داشتم امام معصوم به خطورات ذهن و قلبمان نیز آگاه اند اما یقین نه. این اتفاق گویی موجب شد یکباره از نردبان یقین چندپله یکی بالا روم، وقتی یادم آمد زمانی که صحبت از تشرف به مرقد مطهرشان به میان آمد من به هیچ چیز جز زیارت فکر نمی کردم، درست همان موقع حضرت حواسشان بود که دلم چه می خواهد حتی اگر خودم ندانم. کاش یادم می ماند حضرت لحظه ای نگاه پرمهرشان را از من برنمی دارند. آدم چقدر دلش َآرام می گیرد، چقدر راحت تر می تواند از لحظه های دشوار زندگی عبور کند، چقدر از داشته هایش راضی تر می شود.
بازهم دلتنگتان شدم، اذن دخول می خواهم مقابل باب الجوادتان، با پای دل آمدم آقا به پابوستان.
“باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام، باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام، به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها، باز از دوریت افتاده به کارم گره ها”{۲}
و ای کاش این دلتنگیم مستدام باد.

نگارنده : سرکار خانم طباطبایی
____________________________________________________________-
۱. سید حمید رضا برقعی
۲. مجید تال


  • امام رضا (ع), دل تنگ, مشهد
شاید مرتبط :
  • وقتی می طلبد
    وقتی می طلبد

    شهریور ۲۳, ۱۳۹۶ ۱

  • اخبار الرضا (ع)
    اخبار الرضا (ع)

    مرداد ۲۴, ۱۳۹۵ ۵

  • دلنوشته ی یک زائر
    دلنوشته ی یک زائر

    فروردین ۲۸, ۱۳۹۴ ۱۰

  • حاج آخوند روحانی
    حاج آخوند روحانی

    دی ۱۳, ۱۳۹۳ ۳

  • سفر مشهد
    سفر مشهد

    فروردین ۱۱, ۱۳۹۳ ۱۲

در همین دسته ی خبری :
  • ماشین عروس
    ماشین عروس

    ۷

  • حبیب حرم
    حبیب حرم

    ۱

  • گلچین فرهنگی ۲
    گلچین فرهنگی ۲

    دیدگاه‌ها برای گلچین فرهنگی ۲ بسته هستند

  • گلچین فرهنگی ۱
    گلچین فرهنگی ۱

    دیدگاه‌ها برای گلچین فرهنگی ۱ بسته هستند

  • کابل MHL
    کابل MHL

    ۶


6 نظر برای “هزار تکه شد این من”

  1. يوسف ۱۳۹۶/۰۸/۲۰ از ۱۲:۳۸

    حال و هواي زيارت رو در دل ما زنده كرديد،اجر شما با امام رئوف

    1. دل آرام ۱۳۹۶/۰۸/۲۸ از ۰۵:۰۱

      سلام علیکم،خداوند را شاکرم که این دلنوشته،دل شما راباخود به زیارت برد.
      داشتن این حال و هوا رزق هر روزتان.

  2. حمیم ۱۳۹۶/۰۸/۲۰ از ۱۷:۲۸

    عجب قلم خوبی دارید. امیدوارم باز هم دست به قلم بشوید و ما بتوانیم از تجارب عبرت آموز تان درس بگیریم.

    1. دل آرام ۱۳۹۶/۰۸/۲۸ از ۰۵:۱۰

      از لطفتان سپاسگزارم؛ اما کار قلم نبود،سخن دل بود که قلم را در بند خود کشید، امیدوارم بازهم موضوعات ناب اینچنینی توفیق نگاشتن احوالات دل را نصیبم کند.

  3. یگانه ۱۳۹۶/۰۸/۲۰ از ۲۰:۱۷

    سلام خواهرم خیلی خوب وصف کردید . انشاالله بارها قسمتتون بشه.

    1. دل آرام ۱۳۹۶/۰۸/۲۸ از ۰۵:۱۲

      سلام خواهرجان ممنونم،انشاالله با هم😘

نظرات بسته شده است

بگرد و پیدا کن

آخرین مطالب

  • ماشین عروس
  • مسابقه کتابخوانی ۱۲
  • هزار تکه شد این من
  • حبیب حرم
  • گلچین فرهنگی ۲
  • گلچین فرهنگی ۱
  • وقتی می طلبد
  • کلام معصوم (ع) ۱
  • مسابقه کتابخوانی ۱۱
  • کابل MHL
  • مسابقه کتابخوانی ۱۰
  • چشمه های نور
  • مسابقه کتابخوانی ۹
  • تقلّب
  • یأس بزرگترین حربه ی شیطان
  • مسابقه کتابخوانی ۸
  • پیشنهاد ویژه
  • حساب ثانیه ها
  • دلبریِ خرمالوی نیمه رسیده و دردِ سرهاش
  • پیلیز پارسی
  • زمان عاشقی
  • زنگوله و قاطر
  • مسابقه کتابخوانی ۷
  • آپدیت کردن گوشی
  • مرنج و مرنجان
  • برنده خوش شانس
  • صله ی رحم
  • مسابقه کتابخوانی ۶
  • زمان بیداری
  • اکسیر صبر

نظرات اخیر

  • از شما هم بابت لطفی که داشتی و این خطی خطی هایی م...
    2 ماه پیش
  • دمت گرم با بدعتهایی که میذاری.. بابا خسته شدیم ای...
    2 ماه پیش
  • امیدوارم!... ولی مسأله ی بدعت گل همچنان به قوت خ...
    2 ماه پیش
  • ایده ی کتاب هم فوق العاده است.اتفاقا جاداره بگم د...
    2 ماه پیش
  • این کار خودش بدعته ، موافق نیستم ، بدتر شد که!!!!...
    2 ماه پیش
  • عزیزدلمی، ولی نباس تنها میومدی... ترتیبی اتخاذ گ...
    2 ماه پیش
  • بنده به شخصه موافقم البته باید ترتیبی اتخاذ می گر...
    2 ماه پیش
  • سلام خواهرجان ممنونم،انشاالله با هم😘...
    5 ماه پیش
  • از لطفتان سپاسگزارم؛ اما کار قلم نبود،سخن دل بود ...
    5 ماه پیش
  • سلام علیکم،خداوند را شاکرم که این دلنوشته،دل شما ...
    5 ماه پیش
  • سلام خواهرم خیلی خوب وصف کردید . انشاالله بارها ق...
    5 ماه پیش
  • عجب قلم خوبی دارید. امیدوارم باز هم دست به قلم بش...
    5 ماه پیش
  • حال و هواي زيارت رو در دل ما زنده كرديد،اجر شما ب...
    5 ماه پیش
  • روحشون شاد،دم شما گرم
    6 ماه پیش

ماکیستیم؟

ما کیستیم؟ مثل شما، بنده های خدا! حرف هایی داریم گفتنی . حرف هایی که ان شاءالله کمک مان می کند که در زندگی عزت نفس خود را حفظ کرده و دچار ذلت نشویم. می خواهیم بگوییم که چگونه بایستی در موقعیت های مختلف اقتدار خود را حفظ کنیم. شجاعت ، حق طلبی، آرامش، نظم، جدیت، همه و همه موضوعاتی است که سعی می کنیم بصورت کاربردی تر به آن بپردازیم . ماموریت ما ، افزایش قوت قلب شماست.
از بخش های جذاب و خواندنی این سایت، داستان های واقعی است که خود شما برای ما می فرستید. ( لابد شما نیز گاهی اوقات دوست دارید که از دلایل موفقیت ها و یا شکست های تان صحبت کنید تا بتوانید چراغ راهی باشید برای دیگران.)
همچنین با برگزاری مسابقات مختلف سعی کرده ایم لحظاتی سرگرم کننده و در عین حال آموزشی ایجاد کنیم.
اگر اولین بار است که به این پاتوق فرهنگی سر زده اید، توصیه می کنیم ابتدا به بخش تجارب شخصی سر بزنید. خاطرات و تجارب دوستان تان بسیار خواندنی است.
درپناه الطاف الهی باشید، عزت زیاد:)

دسته بندی مطالب

  • اطلاعیه ها (146)
    • مسابقات (22)
    • مناسبت ها (89)
  • تجارب شخصی (181)
    • تحصیلی (14)
    • تفریحی (24)
    • خانوادگی (40)
    • سوتی ها (28)
    • فکری (55)
    • کاری (13)
    • مذهبی (11)
    • ورزشی (1)
  • حرف حساب (89)
    • ازدواج (8)
    • تربیت فرزند (14)
    • حجاب (15)
  • زنگ لبخند (48)

برچسب‌ها

آرامش اسلام اقتدار امتحان امر به معروف برنده تبلت تجربه ترانه دفک جایزه حجاب حمیم خاطره خانواده خدا خنده رشد سوره مهر شعبانعلی لامعی طنز علی یوسف پور فروزان غفورمحسنی قرآن قربانی م.ع مادر مترو محبوبه عباسی مدرسه مریم ارسلانی مسابقه مسابقه ی پیامکی معلم موبایل میم عین نهی از منکر نوروز 93 نوروز 94 همنفس ولادت پیامک پیامک تبریک کتاب کتابخوانی کودکان

ارتباط با ما

1- جهت ارسال پیامک، شما می توانید از طریق شماره ی 09218290152 با ما ارتباط برقرار کنید.

2- درصورتی که تمایل دارید با ادمین سایت گفتگو کنید، نام کاربری
moqtader_ir@ و یا همان شماره ی پیامکی که ذکر شد، را در تلگرام جستجو کنید.

3- جیمیل himoqtader@gmail.com هم یکی دیگر از طرق ارتباطی است که از ابتدا تاکنون برای شما درنظر گرفته ایم.

4- جهت تسریع در دریافت اخبار جدید سایت، دریافت برخی از پوسترهای مناسبتی و نیز دریافت فایل های صوتی و تصویری که عمدتا آموزشی هستند و توسط مخاطبان ارسال می شود، کافیست عضو کانال تلگرام شوید: telegram.me/himoqtader

*** انتشار مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.